سرخسی ها
سیاسی اجتماعی مذهبی. فرهنگی
عوام گرایی به جای مردم محوری
تصمیم گیران و مقامات اجرایی یک کشور باید این توانایی را داشته باشند که نیازها و مشکلات اجتماعی را به درستی شناسایی نمایند و مجموعه ای از اقدامات هدفمند و مداوم را برای حل مسائل در پیش بگیرند.
در دنیای امروز، هنر اداره جامعه به عنوان معیاری برای تمایز دولت پیشرفته و کارآمد از عقب مانده و ناکارآمد مطرح است. در این تقسیم بندی بر مطالعه دولت در عمل و شیوه سیاست گذاری تاکید می گردد. دولت کارآمد؛ دولتی است که توانایی سیاست گذاری منطقی در شرایط عادی و بحرانی را داشته باشد. تصمیم گیران و مقامات اجرایی یک کشور باید این توانایی را داشته باشند که نیازها و مشکلات اجتماعی را به درستی شناسایی نمایند و مجموعه ای از اقدامات هدفمند و مداوم را برای حل مسائل در پیش بگیرند. گاهی نیز برنامه ریزان پا را از این محدوده فراتر گذاشته و با نگاهی آینده نگر، به ساختن جامعه بر اساس سناریوهای بالقوه و محتمل می پردازند. نحوه تصمیم گیری در دولت نهم و دهم یکی از مهمترین انتقادات و ایراداتی که به دولت نهم و دهم از همان سال ۸۴ وارد شد، این بوده که عملکرد و نوع تصمیم گیری های این دولت از منطق چندانی برخوردار نمی باشد و کشور را به سمت پیشرفت رهنمون نمی سازد. در طول هفت سال و نیم گذشته، بسیاری از کارشناسان، اساتید دانشگاه و مسئولان از نحوه تصمیم گیری و سیاست گذاری دولت نه تنها انتقاد، بلکه ابراز شگفتی و تعجب نموده اند. از این دست اظهار نظرها چندی بعد از شروع دولت آغاز شد و تا به امروز نیز ادامه دارد. در ادامه به برخی از از این موارد اشاره می گردد: غیر قابل پیش بینی بودن/ بی توجه به تجارب گذشته/ عدم اعتنا به اصول علمی/ عدم توجه به مشکلات اصلی جامعه/ عدم وجود آینده نگری در تصمیمات/ نبود تعامل صحیح با نهادها/ بی توجهی به نظرات ذینفعان داوود دانش جعفری اولین وزیر اقتصاد دولت نهم بود. او در اردیبهشت ۸۷ از یاران محمود احمدی نژاد جدا شد و در تودیعی به یاد ماندنی به انتقادات جدی نسبت به شیوه تصمیم گیری و نحوه سیاست گذاری دولت پرداخت« ویژگی عملکرد من این بود که در دورهای مسوولیت پذیرفتم که ناهمواریهای بسیاری برای انجام کار وجود داشت و خیلی از مسائل غیرقابل پیشبینی بود. اول، نسبت به تجربه گذشته کشور و آدمهایی که تجارب خوبی داشتند نظر مثبتی وجود نداشت و حداقل این بود که با ابهام به آن نگریسته میشد... بسیاری از مفاهیم پذیرفتهشده علم اقتصاد در دنیای امروز از قبیل تاثیر نقدینگی بر تورم و یا چگونگی تقسیم کار مطلوب بین دولت و مردم زیر سوال بود. دوم، مسائل جنبی دستچندم کشور که اصولاً اهمیت نداشتند در شرایطی، تبدیل به مساله دست اول کشور میشدند... سوم دولت به دلایل متعدد با حوزه پیرامونی خودش دچار مساله میشد و این فضای سنگین بر کار دستگاههایی مثل وزارت امور اقتصادی و دارایی سایه افکنده بود»( دنیای اقتصاد، ۱۳۸۷). پایبند نبودن به برنامه ها و قوانین/ اتخاذ تصمیمات ناپایدار در مسائل مهم/ تصمیم گیری لحظه ای/ عدم تلاش برای اصلاح وضعیت بغرنج احمد توکلی یکی از منتقدان جدی نحوه تصمیم گیری دولت احمدی نژاد بوده است. توکلی که معمولاً انتقادات خود را با آمار بیان می کند تا از اعتبار و استناد فزونتری برخوردار باشند؛ در یکی از انتقادات خود نسبت به دولت می گوید:« در طول يک سال و نيم گذشته ۶۴ بخشنامه يا اقدام ارزي صورت گرفت. يعني هر ۶ يا ۷ روز يک بخشنامه يا اقدام دولت، حال چه تعداد مصاحبه ضد و نقيض انجام شد مي توانيد جست و جو کنيد و آمارش را دربياوريد. آقاي بهمني يک روز مي خواست در سوپر مارکت ها سکه بفروشد روز ديگر گفت امروز پول بدهيد ۶ماه ديگر سکه بگيريد( اشاره به طرح پيش فروش سکه) از اين گونه موارد زياد بود. ديروز از بورس ارز دفاع مي کردند امروز اصلاً به روي خودشان نياوردند که بورس ارز را مطرح کرده بودند و بازار مبادلات ارزي را راه انداختند». یا « از ۳۰ آبان تا ۴ بهمن ۹۰ ارزش پول ملي ۵۵درصد کاهش يافت. سپس از ۴ بهمن ۹۰ تا ۲۴ ارديبهشت ۹۱ ارزش پول ملي ۲۳درصد ترميم شد و مجددا از ۲۴ اردیبهشت ۹۱ تا ۸ مهر ۹۱ ارزش پول ملي ۷۸ درصد کاهش يافت»( روزنامه خراسان،۱۳۹۱). نداشتن تئوری جامع در سطح کلان تصمیم گیری/ مسلوب الاختیار بودن وزرا/ عدم وجود بحث های کارشناسی / بی توجهی به خرد جمعی/ ساده انگاری و سطحی نگری به مسائل / بی توجهی به متقاعد سازی محمد رضا باهنر نیز در مقاطعی انتقادهایی را نسبت به دولت بیان داشته است« من ۵ روز بعد از انتخابات با رئیس جمهور دیدار داشتم و برای تبریک به دیدن ایشان رفتم گفتم تئوری اقتصادی شما چیست تا بتوانیم در این مورد با هم مسائل را بررسی کنیم احمدی نژاد به قندان روی میز اشاره کرد و گفت: من مهندس هستم و به تئوری نیاز ندارم. من معتقدم اگر ۱۰ عدد از این قندان نیاز داشته باشیم آن را به کسی که بهتر و زودتر خواهد ساخت می دهم تا تولید کند» یا « رئیس جمهور ... به هیچ وجه خرد جمعی را نمی پذیرد و حتی وقتی از وزرا هم سئوال می کنیم می گویند که در دولت نمی توان بحث کرد اگر یک وزیر جرات مخالفت داشته باشد تشر می خورد»( مهر، ۱۳۹۱). دولت پروژه ای و بدون برنامه/ عدم توجه به سیاست در سطح کلان محمد خوش چهره از اولین افرادی بود که به این موضوع اشاره و تاکید می نمود که دولت فاقد برنامه مدون و منطقی برای اداره کشور می باشد « خیلی زود فهمیدم که با اهداف آقای احمدی نژاد موافق هستم ولی با سیاستهای او موافق نیستم. اولین انتقاد من این بود که شما نمیتوانید کشور را بصورت پروژه ای اداره کنید. باید برنامه و خط مشي داشته باشید» یا « از ايشان هیچ برنامهای نديدم. او میخواهد کشور را با پروژههای خیریه مانند وام دادن اداره کند»( فرارو، ۱۳۸۶). عدم توجه به هزینه و درآمدها/ اضافه بار مالی بر بودجه/ تقویت بی اعتمادی مردم/ عدم توجه به پيامد سياست های وضع شده جعفر قادری نماینده مجلس یکی دیگر از منتقدان دولت در حوزه اقتصادی بوده است« در سفر به يكي از استانها مصوبات دولت حدود ۸۰۰۰ ميليارد تومان فقط بار مالي را به بودجه دولت اضافه کرد این رقم غير از بحث تسهيلات و گشايشهايي است كه ايجاد مي شود. کل اعتبارات عمرانی امسال ما که در این وضعیت هستیم، بیش از ۸۰۰۰ ميليارد تومان نيست. اگر بخواهيم اين ۸۰۰۰ ميليارد تومان را به يك استان بدهيم آن وقت تكليف استانهاي ديگر چيست؟ اگر این مصوبات اجرا نشود اين ذهنيت ايجاد ميشود كه دولت آمده تعهد كرده اما مصوبه انجام نشده اين ذهنيت نوعي بياعتمادي را ايجاد ميكند»( مردم سالاری، ۱۳۹۱). این ها موارد اندکی از اظهار نظرهای متخصصان و نمایندگانی بوده است ( مثال ها اکثراً از حوزه اقتصادی بود)که شیوه تصمیم گیری دولت را زیر سوال برده و به آن انتقادات جدی وارد نموده اند. شیوه تصمیم گیری دولت در دیگر حوزه ها نیز کم و بیش بر همین اساس بوده است. ناگفته پیداست که جمع شدن این عوامل و سیاست گذاری بر اساس آنها، منجر به هرج و مرج در اداره کشور می شود و فجایع و مصیبت های جبران ناپذیری برای مملکت به بار می آورد. به همین دلایل است که در طول هفت سال و نیم گذشته شاهد افزایش نرخ ارز، تورم، بیکاری و گسترده شدن شکاف طبقاتی بوده ایم. در این دولت که مدعی توسعه عدالت محور و مبارزه با فساد بود اختلاس تاریخی سه هزار میلیاردی صورت گرفت و برخی از مسئولان که در مظان اتهامات مالی و اقتصادی بودند از دست قانون دور نگه داشته شدند. تنها بر اساس این شیوه تصمیم گیری است که به جای مدیریت شرایط کنونی، می توان از وعده های جدید استخدام گسترده دولتی بدون رعایت چارچوب های اداری، تقسیم زمین و چند برابر شدن یارانه های نقدی را داد. اصولاٌ با این نوع رویکرد هرگز نمی توان به پیشرفت و موفقیت کشور در بلندمدت امیدوار بود. تصممیات خروجی از این دولت با ابتدایی ترین معیارهای رایج در تصمیم گیری نیز مغایرت دارند و نه تنها باعث حل مشکلات جامعه نمی گردند، بلکه مشکلات و معضلات جدیدی را نیز ایجاد می نمایند. مردم مداری و عوام گرایی و چشم انداز پیش رو برای درک شیوه تصمیم گیری و سیاست گذاری دولت باید از معیارهای تصمیم گیری منطقی به معنای رایج کلمه فاصله گرفت. برای تبیین بهتر این موضوع ابتدا بهتر است به جایگاه مردم در سیاست پرداخت. به طور کلی دید دولت ها نسبت به نقش مردم در قدرت را می توان درون یک طیف بررسی نمود که در یک سر این طیف، نگاه مردم محور قرار می گیرد که به اعطای امتیازات دموکراتیک به مردم و شریک کردن آنان در ساختار قدرت و تصمیم گیری اعتقاد دارد و در سر دیگر این طیف، عوام گرایی قرار می گیرد که در پی تکیه بر احساسات توده های مردم و تزریق نوعی امید واهی به جامعه برای بهره برداری از آن می باشد. در نگاه دوم سیاست مبتذل می شود و بر کلی گویی و عدم توجه به نظریات کارشناسی و تخصصی تاکید می گردد. طرز تفكر دوم، اقتصاد را به عنوان ابزاري در دست دولتمردان براي دستيابي به اهداف و اغراض سياسي کوتاه مدت خود ميبيند. اين شيوه رفتاري معمولاً نگران وضعيت سياسي خود و تقليل آرا يا رويگرداني مردم است. این سبک حکومت مداری خواهان مدیریت متمرکز می باشد تا در صحنه سیاسی با وعده های ویرانگر متوالی، تزريق احساس معجزهگري و حل يك شبه مسائل و مشكلات اقتصادي و اجتماعي خود ساخته، جولان دهد. تفکر عوام گرایانه که با سیاست های خود باعث ایجاد مشکلات عدیده برای مردم شده است برای مبرا نمودن و از دست ندادن هواداران خود، یا به توجیه اقدامات خود مبادرت می ورزد یا اینکه مسببی عینی یا خیالی برای مشکلات معرفی می نماید. این نوع تفکر با اینکه قدرت را در اختیار دارد همزمان خود را در جایگاه اپوزیسیون قرار می دهد و به متهم ساختن دیگران و اعمال فشار مستقیم بر دیگر نهادهای حکومت مبادرت می ورزد تا آنها را تسلیم خواسته ها و اوامر خود نماید و در صورت عدم تمکین، احساسات و عواطف مردم را در مقابل این نهادها و جریانات سیاسی برانگیخته می نماید. در این نوع تفکر، آگاهانه از متن و مسائل اصلی جامعه فاصله گرفته و به حاشیه افزوده می شود تا جایی که حاشیه بر متن غلبه نموده و دولت بقا و زیست خود را در تداوم و تشدید این فضا می بیند. حاکم شدن این نوع نگاه به امر کشورداری و حکومت مداری باعث می شود که فضای سیاه و سفید و دو قطبی در سیاست داخلی شکل بگیرد و تخریب طرف مقابل در اولویت قرار گیرد. در این نوع رویکرد هیچ گاه اقدام عملی برای کاهش تنش ها و تلاش برای رسیدن به اجماع، سرلوحه افعال و اعمال قرار نمی گیرد. پس جای تعجب ندارد که یکی از نمایندگان حامی دولت در مجلس شورای اسلامی راجع به دولت می گوید که این دولت « با حاشیه ها زنده است» یا « هوشیاری احمدی نژاد را در حاشیه سازی های او می توان دید»( عصر ایران، ۱۳۹۱). نتیجه گیری در علم سیاست باید بین دو واژه مردم مداری و عوام گرایی تمایز قایل شد. در سیاست های مردم محورانه هدف سیاستمداران تصمیم گیری در فضای عقلانی، احترام گذاشتن به طبقات مختلف جامعه، تلاش برای ایجاد رفاه و کم کردن از بار مصائب و مشکلات آنها می باشد. در سیاست های عوام گرایانه برای غلبه فضای احساسی بر عقل و منطق، دادن وعده های بزرگ سرلوحه کار سیاستمداران قرار می گیرد که اگر اجرایی شوند به وخیم تر شدن وضعیت جامعه منجر می گردد. این رویکرد با تکیه بر توده های محروم، نداشتن ایدئولوژی مشخص و عناصری از ضدیت با امپریالیسم و ملی گرایی در صحنه سیاسی فعالیت می نماید. در این نوع نگاه است که تلاش می شود با ملغمه ای از ائدیولوژی ها در پی جذب مردم باشند. همزمان که از چند برابر شدن یارانه های نقدی سخن گفته می شود، از مکتب ایرانی نیز سخن به میان می آید تا همه طبقات جامعه از طبقات آسیب پذیر اقتصادی تا طبقات متوسط و بالای جامعه هدف قرار گرفته شوند. در این رویکرد احترامی برای درک مردم در نظر گرفته نمی شود و مردم را دارای ذهنیتی بی شکل و بدون تفکر می دانند که هر روز با وعده هایی می توانند آنها را جذب نمایند. برای همین است که برای جلب آرای مردم روزی از وعده آوردن نفت بر سر سفره می گویند، روزی از مبارزه با فساد می گویند، روزی از تقسیم زمین می گویند و روزی از چند برابر شدن یارانه های نقدی صحبت می شود. اما در فرجام کار پشت سر خود زمین سوخته باقی می گذارند و مردم از بیابان و برهوت امیدها و اعتمادهای مدفون سر در می آورند. بهترین شیوه برای تقابل با چنین تفکری و رهایی از این وضعیت، حاکم شدن رویکردی عقلانی و منطقی بر صحنه سیاسی، دوری از فضای دو قطبی و تندروی های سیاسی، تاکید بر اهمیت نقش رسانه ها و مطبوعات در آگاهی بخشی به مردم، نقد علمی سیاست ها، گذشتن از چارچوب های تنگ جناحی و گزینش افرادی منطقی که دغدغه مسائل مردم را دارند می باشد. منابع - دنیای اقتصاد(۱۳۸۷). رنجنامه وزير اقتصاد در روز وداع. کد خبر : DEN- ۹۹۱۱۵ ، ۴ ارديبهشت، دسترسی در: http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=۹۹۱۱۵ - روزنامه خراسان(۱۳۹۱). دلايل توکلي براي احياي کوپن درشرايط فعلي اقتصاد کشور. ۱۸ آذرماه، شماره انتشار ۱۸۲۸۶. دسترسی در: http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=۱&year=۱۳۹۱&month=۹&day=۱۸&id=۴۵۹۱۱۵۹ - سلیمی بروجنی، مجید(۱۳۸۷). نگاهی به پوپولیسم اقتصادی. دسترسی در: http://vista.ir/article/۳۷۰۳۱۳. - عصر ایران(۱۳۹۱). هوشیاری احمدی نژاد را در حاشیه سازی های او می توان دید / مردم با او هستند. ۲۴ بهمن ماه، کد خبر: ۲۵۷۰۷۹. - فرارو(۱۳۸۶). یار نیمه راه احمدی نژاد در نگاه نیویورک تایمز امریکا . کد خبر: ۹۱۷۷. ۲۴ اسفندماه. - مردم سالاری(۱۳۹۱). پردهبرداري از بدعتهاي سفرهاي استاني. دسترسی در: http://www.mardomsalari.com/template۱/Article.aspx?AID=۲۳۷۱۵. - مهر(۱۳۹۱). مطرح کردن اختلاس اخیر سیاسی است. کد خبر: ۱۵۹۰۷۹۴ ، ۱۲ اردیبهشت ماه، دسترسی در: نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||||||
|